به گزارش مجله خبری نگار، در چنین روزی کارلوس مانوئل بریتو لئال کیروش سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران و رئال مادرید در شهر نامپولا متولد شد.
کارلوس از همان نوجوانی شیفتهٔ تمایز و عاشق فوتبال بود تا پستی غیر از خط دروازه را مناسب خود نبیند، اما استقلال موزامبیک راه او و مستطیل سبز را برای مدتی از هم جدا کرد. کی روش خیلی زود دستکشهایش را آویخت و به پرتغال رفت تا با سرمربیگری تیم دانشگاه خود دوباره با فوتبال آشتی کند. کمی بعد و پس از هدایت چند تیم پایه و دستیاری در استوریل زمان پرواز فرا رسید. در سال ۱۹۸۵ فدراسیون فوتبال پرتغال خبر از همکاری با کارلوس کی روش برای سرمربیگری در تیمهای پایه ملی خبر داد تا مهمترین بخش از دوران حرفهای وی رسما شروع شود.
معماری نسل طلایی پرتغال
طلوع کیروش با سرمربیگری همزمان تیمهای زیر ۱۶، ۱۸ و ۲۰ سال پرتغال و دو قهرمانی متوالی جهانی به همراه کشف نسل طلایی فوتبال این کشور رقم خورد. لوئیس فیگو و روی کاستا مهمترین کشفهای وی در این مدت بودند، اکتشافاتی که منجر به دریافت نشان لیاقت بین المللی از فدراسیون فوتبال پرتغال توسط کیروش شد. تمامی این اتفاقات نوید تولد قهرمانی جدید برای سلسائوی اروپا را میداد و مطابق انتظار کیروش سرمربی تیم بزرگسالان کشور خود شد، اما غروب خورشید نوظهور نیمکت این سرزمین زودتر از حد انتظار رخ داد. قرمز پوشان از صعود به جام ملتهای اروپا ۱۹۹۲ و جام جهانی ۱۹۹۴ بازماندند و مسیر آقای مربی و کشورش خیلی سریع از هم جدا شد. کیروش به لیسبون برگشت و همراه اسپورتینگ فاتح دو جام حذفی و سوپرکاپ پرتغال شد تا با عملکردی تقریبا درخشان ادامهٔ ماجراجویی خود را در آمریکا و ژاپن دنبال کند. پس از نتایج سینوسی در باشگاههای کمتر شناخته شده، کیروش به عنوان مشاور به آمریکا بازگشت و طرحی چندین میلیون دلاری برای قهرمانی آمریکا در جام جهانی ۲۰۱۰ ارائه کرد، طرحی که هیچ گاه به صورت کامل عملی نشد، اما نتایج نسبتا خوب این کشور در آفریقای جنوبی مهر تاییدی بر تحقیقات او بود.
سقوط آزاد از بلندای تیمهای ملی
کیروش ادامه فعالیت خود را با رد پیشنهاد یک میلیون دلاری نیمکت آمریکا و پیوستن به امارات دنبال کرد. نتایج او نه عالی بود و نه ضعیف، کیروش در خاکستریترین نقطه زندگی خود بود پس برای احیای خود به قاره سیاه بازگشت. بازگشتی که پس از مدتی با سیلی از انتقادات و حواشی برای کارلوس تنها تیره روزی به همراه داشت. سبک بازی نامحبوب، اختلاف با فدراسیون و مدیر فنی تیم و مهمتر از همه حواشیهای خارج از زمین همگی موجب جدایی از آفریقای جنوبی شد.
فرشتهٔ نجاتی به اسم فرگوسن
پس از مدتی فرگوسن برای جانشینی استیو مکلارن به کیروش فرصت داد. شروع دوباره موفقیت آمیز بود و بعد از یکسال پیشنهاد پادشاه سر رسید و کیروش توانایی نه گفتن به پیشنهاد مادریدیها را نداشت، اما این ماجرا هم بیشتر از ده ماه طول نکشید تا منچستریونایتد و مرد پرتغالی تنها راه را در بازگشت به هم ببینند. کیروش بازگشت و قهرمان لیگ برتر شد، شاید به اندازه روی کین وفادار نبود، اما برای فرگوسن چیزی فراتر از یک دستیار بود.
فصل آخر
کیروش در سال ۲۰۰۸ به پرتغال بازگشت تا ماموریت نیمه کارهٔ خود را تمام کند، اما باز هم به مراد نهایی خود نرسید و پس از حذف از جام جهانی ۲۰۱۰ با کوله باری از محرومیت و تعلیق از سمت خود برکنار شد.
کیروش به ایران آمد تا با ثباتترین دوران خود را روی نیمکت کشوری سپری کند که در حال پرورش نسلی جدید بود. از جام جهانی ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ کیروش صعود و نزولهای بسیاری را همراه یوزهای ایرانی سپری کرد و تیمی ساخت که در برابر بزرگان تا لحظه آخر میجنگید، اما هیچگاه تیر آخر را به هدف نزد.
کیروش در این میان به کلمبیا و مصر نیز سفر کرد تا هدایت ستارگانی شاغل در لیگهای اروپایی را نیز بر عهده بگیرد، اما نتیجه نهایی بازهم باب میل نبود.
اکنون کارلوس کیروش آخرین سالهای مربیگری خود را در قطر میگذراند و شمع هفتاد سالگی را در نزدیکی ایران فوت خواهد کرد.
مردی که شاید اشتباهات و شاید تقدیر او را بیشتر از قهرمانیهایش به خاطر ساخت و ساز نسلهای جدید به خاطر فوتبال دوستان خواهد آورد.